سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سروش دادگری

با اندرزهاست که غفلت زدوده می شود . [امام علی علیه السلام]

نوشته شده از سوی: سودا

واپسین دانه ی بنه
شنبه 90 مهر 30 2:44 عصر

چکامه ی زیر، دیشب(11/مهر/1390) در حال دیدن دود سوختن جنگل های تنگه بلاغی پاسارگاد، سروده شده است .

تو در آرامش و سکوت شهرت، شاید به تماشای باران ایستاده ای! اما من ....
شاید من نیز تا چندی دیگر باران را به دهکده ی کوچکم هدیه کنم ....
من نیز با آنانی هستم که باران را میخواهند، حتا به بهای سوختن آخرین عقاب کوچک دشت بلاغی* ...
شب بر شما که شهرتان شب را حس کرده است، خوش باد؛ پاسارگاد من،امشب، دوباره صبح در پیش رو دارد ...
چه میگویی ..... ؟ مگر نمیدانی کوروش هرچه تلاش میکند، شعله ی آتش دشتش افزونتر می گردد؟!
درختها میسوزند، و من تنها دودشان را نظاره می کنم؛ باشد که انتهای آخرین دانه ی بنه، من نیز مرده باشم ....
چه میگویی ....؟ مگر نمیدانی ساعتهاست که دشت پاسارگاد پر از آتش و دود است ...!
باران آسمانتان هم، همانند آدمهاش، نمیتواند کمکی به سرزمین من بکند ....
اینجا ساعتهاست که جگر من و درختا و عقاب ها دارد میسوزد .....
خاکستر درختای من، میشوند سفال برای اینکه، بیایند و ببینند که چه تمدنی داشته این دشت سوخته ....!
کاش همه ی درختا نسوزن ....، من بنه خیلی دوست دارم ....؟ !!!!
 

*اشاره به رخدادی که در آتش سوزی پارسال شاهدش بودم دارد، در حین خاموش کردن آتش بودم که صحنه ای دلم را بیش از پیش آتش زد، دیدم عقابی که در حال سوختن است برای پرواز کردن و فرار از آتش کوشش زیادی میکند، تا خودم رو بهش برسونم برای نجاتش، دیدم بیچاره سوخته و خاکستر شده، نمیدونم که چرا عقاب با دیدن آتش  زود تر فرار نکرد؟! شاید می خواست به ما بگه اینجا سرزمین من هست و تا واپسین دم میمونم و در راهش میسوزم و خاکستر میشم ....!

 بانو س.مهرابی./



  • واژگان کلیدی :
  • دیدگاه شما ()


    آمار همه ی یادداشت های این تارنگار
    پاسارگاد
    ایستاده خواهم رفت
    شیردال چکادهای بلند
    به بهانه هفتم آبان, بزرگداشت کوروش بزرگ
    جشن تیرگان
    اشک خدا
    خلیج پارس
    [عناوین آرشیوشده]

    جمعه 103 آذر 9

    همه ی: 36060 بازدید ها

    امروز: 18 بازدید

    دیروز: 0 بازدید

    شناسه

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [رایا نامه]

    [رفتن به بخش کارپردازی]

    پیوندهای روزانه

    انجمن جوانان سپید پارس [57]
    [آرشیو(1)]

    آشنایی با تارنگار

    سروش دادگری
    سودا
    به نام یزدان پاک __ درود و سپاس __ این تارنگار چکامه سراییست برای آنان که مهر به آب و خاک این کشور ورجاوند دارند، در اینجا هر چه از ژرفای سینه مان به برون تراوش می کند بر سرانگشتان آورده و بر لوح روزگار می نگاریم، اگر که کمی و کوتاهی در ساختار ادبیاتی درد دلمان در این چکامه سرا هست به دانایی و بزرگی خویش ببخاشایید، چرا که ما چکامه سرا نیستیم؛ تنها آنچه در سینه داریم فریاد می کنیم، ___ همه ی چکامه های این تارنگار از برای نویسنده گان و سرایندگان این تارنما می باشد؛ ___ باشد که با گسترش فرهنگ نیک و خردمند ایرانی ایران جهانی و جهان ایرانی بیافرینیم . به امید آنروز ....

    لوگوی تارنگار

    سروش دادگری

    دسته بندی یادداشتها

    پاسارگاد . مادرسلیمان . کوروش بزرگ .

    بایگانی

    آبان 1388
    مهر 1388
    آذر 1388
    آذر 88
    بهار 89
    پاییز 90

    همازیدن

     

    www.parsiblog.com